آیا اعتیاد به ورزش واقعی است؟
برای بسیاری از مردم، نگرانی در مورد “ اعتیاد به ورزش “ همان اندازه عجیب به نظر میرسد که آنها در مورد “ پس انداز بیش از حد “ یا “ بازدهی بیش از اندازه “ خود نگران باشند.در واقعیت اکثر مردم در واقع با خلاف این امر دست پنجه نرم میکنند، یعنی تنبلی و کسالت.
۷۷% آمریکاییها به حداقل حد نصاب تعیین شده روزانه برای فعالیتهای فیزیکی نمیرسند، در حالی که تخمین زده میشود تنها ۰.۵% جمعیت از چیزی که با عنوان “ اعتیاد به ورزش “ از آن یاد میشود، رنج میبرند. با این بیان، هنگامی که گروههای جمعیتی مختلفی را مدنظر قرار دهیم، حساب کتاب تغییر میکند.
درست است که اکثر مردم نیاز ندارند در مورد اعتیاد به ورزش نگران باشند، اما این پدیده در میان علاقه مندان و متعهدان به فیتنس بسیار شایع تر از آن است که فکرش را میکنید.برای مثال، در یک تحقیق انجام شده توسط دانشمندان دانشگاه جنوب دانمارک اینطور یافت شد که اعتیاد به ورزش در میان ورزشکاران مدرسه ای ۴%، در میان مردم عادی علاقه مند به فیتنس ۹% و در میان مردم دچار به اختلالات غذایی ۲۱% میباشد.در یک تحقیق دیگر انجام شده توسط همین دانشگاه اینطور یافت شد که رواج اعتیاد به ورزش چیزی بین ۳% تا ۴۲% میباشد، به طوری که درصدهای بالاتر احتمالا مربوط به ورزشکاران است تا مردم عادی.
اما اعتیاد به ورزش چیست، و آیا چیزی است که شما میبایست در مورد آن نگران باشید؟ نشانههای اعتیاد به ورزش چیست؟ چگونه باید بفهمید که بیش از حد کم یا بیش از حد زیاد ورزش میکنید؟
اعتیاد به ورزش چیست؟
اعتیاد به ورزش معمولا به عنوان اشتیاق بسیار شدید به فعالیتهای فیزیکی تعریف میشود که دارای تبعات زیان باری نظیر آسیب مفاصل و ماهیچه ها، آسیب دیدن روابط، انزوای اجتماعی، کاهش وزن بسیار شدید و … میباشد. لازم به ذکر است که اعتیاد به ورزش توسط انجمن روان پزشکی آمریکا (APA) به عنوان یک اختلال ذهنی رسمی شناخته نمیشود، بنابراین یک چارچوب بر پایه علم برای شناسایی آن وجود ندارد. همچنین شواهدی وجود ندارد که نشان دهد افراد معتاد به ورزش همان وابستگی شیمیایی حاصل از مصرف نیکوتین، هروئین یا دیگر مواد در آنها ظهور کند.
با این بیان، اما به اندازه کافی خصوصیات رفتاری زیادی وجود دارد که بسیاری از متخصصان پزشکی، مربیان و دانشمندان از عبارت “ اعتیاد به ورزش “ استفاده میکنند. گاهی اوقات همچنین از آن با عنوان “ پرخوری ورزشی “ نیز یاد میشود. این نیز مشابه اعتیاد به ورزش است، به استثنای اینکه در اینجا عامل انگیزشی برای ورزش کردن معمولا مرتبط با اختلال خود زشت انگاری (بادی دیسمورفیا) و اشتیاق غیر منطقی برای کاهش وزن میباشد. در این مورد، اعتیاد به ورزش احتمالا تعریف مناسب تری میباشد.
شاید شنیده باشید که برخی افراد مدعی هستند که اگر فردی از مقدار خاصی بیشتر ورزش کند، “ معتاد “ تلقی میشود، اما چنین معیاری کاملا اشتباه و بی ارزش است. برای مثال، بسیاری از ورزشکاران استقامتی سطح بالا در هفته ۱۰ تا ۲۰ یا حتی ۳۰ ساعت تمرین میکنند و همچنان قادرند به خوبی خانواده خود را مدیریت کرده، در شغل خود پیشرفت کنند و همچنان سلامت خود را حفظ کنند (آنها تنها فرصت انجام سرگرمیهای زیادی را نخواهند داشت). بنابراین، به جای اینکه برای تعیین اعتیاد به ورزش ببینیم که فرد چه میزان ورزش میکند، بهتر است که ببینیم از ورزش خود چه نتایجی دریافت کرده است.
اگر فردی علیرغم عدم پیشرفت یا حتی پسرفت اصرار به ورزش بسیار زیاد دارد، نمیتواند از تمرینات خود ریکاوری کند، زمانی که نتواند به اندازه دلخواه ورزش کند دچار اضطراب میشود و از مشکلاتی در زندگی شخصی و حرفه ای خود رنج میبرد، پس احتمالا میتوان چنین فردی را معتاد به ورزش خواند.
اگر فردی علیرغم ورزش زیاد، در گذر زمان در حال بهتر شدن است و میتواند بین تمرینات، ریکاوری و دیگر مسئولیتها یک تعادل مناسب را برقرار کند، پس در این حالت این شخص را میتوان یک انسان مصمم با اهداف ورزشکاری جاه طلبانه خطاب کرد، و دقیق نیست اگر بخواهیم چنین افرادی را با عنوان “ معتاد به ورزش “ خطاب کنیم.
چرا برخی مردم به ورزش معتاد میشوند؟
این امر کاملا بستگی به خود فرد دارد، اما برخی از دلایل رایج میتواند شامل اشتیاق به کاهش وزن، مشکلات مربوط به عزت نفس، یا جایگزین کردن ورزش به جای یک اعتیاد دیگر باشد.
اولین دلیل کاملا شفاف و سر راست است : برای کاهش وزن، شما نیازمند دریافت کالری کمتری نسبت به میزان کالری سوزانده شده در روز هستید، و ورزش نیز یک راه عالی برای افزایش کالری سوزی است. برخی افراد در این زمینه بسیار زیاده روی کرده، و سعی میکنند در روز تعداد کالری بسیار زیادی را بسوزانند.
یک نمونه بارز در این زمینه خواننده رپ، امینم (مارشال مترز)، میباشد که ادعا کرده است پس از رسیدن به وزن ۱۰۴ کیلوگرم، شروع به ۲۷ کیلومتر دویدن در روز کرده است. او اینگونه میگوید، “ صبح از خواب بلند میشدم، و قبل از رفتن به استدیو، ۱۳.۵ کیلومتر را در یک ساعت میدویدم. سپس پس از بازگشت به خانه، دوباره ۱۳.۵ کیلومتر دیگر نیز میدویدم.در مورد کالریها وسواس فکری پیدا کردم و مطمئن میشدم که هر روز حتما ۲۰۰۰ کالری میسوزانم. در آخر، وزنم به حدود ۶۸ کیلوگرم رسید. “
این موضوع شگفت انگیز نیست، زیرا برخی تحقیقات نشان میدهند که از هر ۵ نفری که به اختلال غذایی مبتلا است، ۱ نفر آنها نشانه هایی از اعتیاد به ورزش را نیز نشان میدهد. اگرچه چنین روشی باعث کاهش وزن سریع میشود، اما این یکی از بدترین راهها برای کاهش وزن میباشد، زیرا به قیمت از دست رفتن بخش زیادی توده عضلانی و سلامت ذهنی تمام میشود، و معمولا منجر به آسیب دیدگی نیز میشود. در عوض، بسیار بهتر است که در هفته چند جلسه تمرین با وزنه داشته باشید، مقدار متعادلی تمرین هوازی انجام دهید، و به اندازه ای تغذیه کنید که بتوانید در هفته ۰.۵ تا ۱ کیلوگرم کاهش وزن داشته باشید.
در دیگر موارد، اعتیاد به ورزش ریشه در خود زشت انگاری دارد. در این حالت معمولا فرد علیرغم اینکه بسیار لاغر اندام بوده یا در وزن سالمی قرار دارد، باز هم به این باور دارد که دچار اضافه وزن است.برخی افراد دچار مشکلات عزت نفس نیز همچنین از ورزش بیش از حد برای تادیب خود استفاده میکنند. دیگر افراد نیز ممکن است احساس کنند زندگیشان از کنترل خارج شده، و در این حالت ورزش برای آنها فعالیتی ساده تلقی شده که میتوانند در آن پیشرفت و تسلط پیدا کنند.
چگونه میتوانید اعتیاد به ورزش را در خود تشخیص دهید؟
دلایل بسیار زیادی برای اینکه چرا برخی افراد دلبستگی غیر سالمی به ورزش پیدا میکنند وجود دارد، اما معمولا این اعتیاد به یک روش خود را نشان میدهد : یک شیدایی بسیار عمیق نسبت به ورزش علیرغم بروز پیامدهای منفی و همچنین آشفتگی هنگام عدم انجام ورزش.
موارد زیر علائم قابل اتکا در زمینه تشخیص اعتیاد به ورزش میباشد :
۱ . ورزش کردن علیرغم مریضی، آسیب دیدگی یا درد.
۲ . اضطراب و عصبانیت شدید هنگام قادر نبودن به انجام ورزش.
۳ . تمرکز شدید روی سوزاندن تعداد کالری خاصی در روز، که معمولا میزان به شدت بالایی میباشد.
۴ . تمرکز روی ورزش و کالری سوزی بیشتر در گذر زمان
۵ . پیروی از یک برنامه تمرینی به شدت یکنواخت و تکراری (نظیر ۲ ساعت دوندگی در روز بدون ایجاد کوچکترین تنوعی در آن).
۶ . استفاده از ورزش به عنوان ابزاری برای “ مجازات “ خود به دلیل بی احتیاطی در رژیم غذایی
۷ . امتناع از ایجاد تغییرات لازم در برنامه ورزشی تا متناسب با تغییرات حاصل شده در زندگی روزمره فرد باشد.
۸ . ادامه دادن به ورزش علیرغم تنفر از انجام تمرینات
آیا در مورد اعتیاد به ورزش مبالغه شده است؟
اگر در گوگل عبارت “ علائم اعتیاد به ورزش “ را سرچ کنید، ممکن است متوجه شوید که تعدادی از این علائم در شما نیز نمود دارد. برای مثال، تعدادی از علائم اعتیاد به ورزش که در اینترنت بالا می آیند به شرح زیر است :
۱ . احساس گیجی و کسالت پس از ورزش
۲ . کاهش فعالیتهای دیگر به منظور اختصاص زمان کافی برای ورزش
۳ . تغییر برنامههای زندگی برای همخوانی داشتن با برنامههای ورزشی
۴ . داشتن نگاهی منفی به نوع تیپ بدنی
اما اگر با خودمان صادق باشیم، همه ما احتمالا این شاخصهها را قبلا تجربه یا بر اساس آنها عمل کرده ایم، و برخی از آنها حتی میتوانند مثبت باشند.
آیا ورزش قرار نبوده که تاثیر مثبتی روی روان ما داشته باشد؟
آیا اختصاص زمان برای ورزش کردن قابل ستایش نیست؟
و چه کسی است که قبلا از ظاهر خود گله نکرده باشد؟ و اگر این غم و کاهش روحیه ما را تشویق به تغذیه و ورزش بهتر کند چه؟
اما در مجموع مشکل اختلالات روانی این است که در اکثر موارد، علائم این اختلالات در واقع ورژن تقویت شده رفتارهای سالم و سازنده میباشند.
اگرچه مهم است که در مقابل اقدامات خود-تخریب گر هوشیار باشیم، اما همچنین نباید در مورد مباحثی نظیر “ اعتیاد به ورزش “ نیز بیش از حد حساس و منفی نگر باشیم.
اگر مطمئن نیستید که روتین ورزشی شما سازنده است یا مخرب، پس بهتر است به نتایجی که از آن حاصل میشود نگاه کنید. آیا این ورزش شما را سالم تر کرده است یا سلامتی تان کاهش یافته است؟ آیا شادتر شده اید یا شادی تان کاهش یافته؟ آیا در زندگی شخصی یا حرفه ای تان کارامد تر و مقاوم تر شده اید یا در این زمینهها افول داشته اید؟ آیا در جهت رسیدن به اهداف فیتنسی خود رو به پیشرفت هستید یا پسرفت؟
اگر نمیتوانید به خود پاسخهای صادقانه این سوالات را بدهید، عاقلانه است که از دوستی معتمد در این زمینه کمک بخواهید.
خلاصه کلام این است که ورزش باید همانند یک بادبان برای شما عمل کند، و میبایست شما را در مسیر رسیدن به اهداف تان رو به جلو حرکت دهد، نه همانند لنگری که باعث درجا زدن شما شود. اگر احساس میکنید که پیشرفتی ندارید، پس زمان آن رسیده است که روتین خود را تغییر دهید.